سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی تا آن که جز تو را دوست نداشتند ...آن که تو را از دست داد، چه به دست آورد ؟ و آن که تو را یافت، چه از دست داد ؟ آن که جز تو را به عنوان عوض پذیرفت، زیان کرد . [امام حسین علیه السلام ـ در دعایش ـ]
شنبه 04 تیر 7: امروز

بسم الله الرئوف الرحیم

گفت : اون دنیا روی پرونده مدیران یه مُهر می زنن که نوشته : مدیر بوده است ، با دقت بررسی شود.عادلانه بررسی شود!

اولش یه نگاهی به خودم کردم  و گفتم : خب به من چه ، مگه من مدیرم ؟!

گفت : با دقت نگاه کن ببین کدوم میز بهت چسبیده ؟

یه نگاه دقیق ...
دنبال یه میز گشتم که به من چسبیده باشه ... خدایی پیدا نکردم...

گفت : شاید تو بهش چسبیدی ؟

بازم یه نگاه کردم... دیدم  ای دل غافل ! من چسبیدم به میز کلاسم و منم یه جورایی مدیر کلاسم هستم  و ...

یهویی دلم ریخت. نکنه خدا به فرشته هاش دستور بده که  پرونده منو هم با عدلش بررسی کنن . اونوقت وای بر احوالم ....

 دلم می خواست رسما از مدیریت و میز و .... استعفا بدم . اما گفت : هرکدوممون یه جورایی مدیریم و زندگیمون رو مدیریت می کنیم...مدیرخودمون ! اعمالمون ! لحظه هامون ! 

در مخیله من : پس با اجازه پرونده همگی با دقت بررسی می شه ...

ذهنم رو خوند . گفت : اونایی که مدیرترن یه ضربدر کنار مُهرشون می خوره . یعنی با دقت تر بررسی شود ، مدیرتر بوده است . این یعنی رده بالاها ...اونایی که میزشون بزرگتربوده ، تکیه گاه صندلیشون گرم ونرم تر و مهر و امضاءشون معتبر تر!!

کوچه پس کوچه های ذهن من : خدایا ، جون هرکی دوست داری با لطف و رحمتت بررسیمون کن نه با عدلت .

گفت : اگه بخوای ، مشمول رحمتشی ...فقط کافیه بخوای وبرای این خواستنت قدمی برداری...

با همه وجودم گفتم : آمین


 غریب خلوت تنهایی در سه شنبه 86/6/13 و ساعت 11:57 عصر | حکایت غربت()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عنوان ندارد ....
دزدی به شیوه ی مدرن !!
[عناوین آرشیوشده]

بالا

بالا